متخصصان UX از تحقیقات کاربر به عنوان ابزاری برای کمک به آن ها در شناسایی مشکلات اصلی قابلیت استفاده یک محصول و یافتن راه حل برای آن ها استفاده می کنند. اما این تنها زمانی اتفاق می افتد که تیم بداند چگونه تحقیق را به درستی انجام دهد. با وجود در نظر گرفتن متغیرهای بسیار، ممکن است استخراج اطلاعات و دیدگاه ارزشمند از تحقیقات دشوار باشد. در این مقاله چگونگی ایجاد یک فرایند کارآمد تحقیق تجربه کاربری و تبدیل آن به تصمیمات ارزشمند طراحی محصول مورد بحث قرار می گیرد.
چرا، چه زمانی و چگونه می توان روش های تحقیقات کاربر را به کار برد؟
قبل از اینکه تیم وقت و تلاش خود را روی تحقیقات کاربر بگذارد، باید ابتدا هدف خود را تعیین و درک کند. تیم محصول وقتی ارزش یک ویژگی یا طرح خاص را بدانند تصمیماتشان را بر محوریت کاربر می گیرند. در زیر نمودار تجربه کاربری بسیار مفیدی آورده شد است که مشخصات اساسی طراحی محصول کاربر محور را نشان می دهد.
ساختن یک محصول قابل استفاده، مفید، مطلوب، ارزشمند، معتبر و با قابلیت دسترسی تنها درصورتی که کاربران خود را بشناسید ممکن است. این زمانی اتفاق می افتد که شما تحقیق UX را در روند طراحی تعریف کنید. تحقیقات UX یک حوزه گسترده است که ده ها روش و تکنیک مختلف دارد. نزدیک شدن به این حوزه بدون داشتن ساختاری در ذهن غیر ممکن است. به همین دلیل، حتی قبل از انتخاب روش تحقیق کاربر، باید فرایند طراحی محصول خود را به مراحل زیر تقسیم کنید:
- کشف
- ایده
- طرح
- اعتبار سنجی
در طول هر مرحله از این فرایند، شما باید از یک تکنیک تحقیق کاربر مخصوص استفاده کنید. چون هر پروژه متفاوت است، تعیین یک قانون واحد برای استفاده از هر روش تحقیق سخت است. با این حال با توجه به نوع بینش و مشاهداتی که می خواهید به دست آورید هنوز هم می توان توصیه های کلی ارائه داد. اگر می خواهید تحقیقات تجربه کاربری را در روند طراحی نعیین کنید، باید از استراتژی پیشنهادی گروه Nielson Norman (NNGroup) پیروی کنید:
- کشف : مطالعه میدانی و مصاحبه ای با کاربران انجام دهید.
- کاوش : تجزیه و تحلیل وظایف، نقشه مسیر ، بررسی طراحی و آزمایش پروتوتایپ را انجام دهید.
- تست : قابلیت دسترسی و استفاده را بررسی کنید.
- گوش دادن : از مشتریان و کاربران نظرسنجی کنید، بررسی ها را تجزیه و تحلیل و الگوها را کنترل کنید.
تبدیل تحقیقات به تصمیمات مربوط به تجربه کاربر
پرسونا را در اولویت قرار دهید
پرسوناها ابزارهای قدرتمندی برای یافته های تحقیقات هستند. پرسونایی که به خوبی طراحی شده است، طراحان را در طول فرایند طراحی توانمند می کند و به عنوان مرجع خوبی برای طراحان محصول عمل می کند. در طول تحقیقات کاربر، متخصصین UX می توانند چندین پرسونای کاربر را طراحی کنند. با این حال همه آن ها به یک اندازه مهم نیستند. انتخاب چند مورد از مهم ترین پرسوناها و طراحی محصولات برای پرسوناهای برتر بسیار حیاتی است. برای تصمیم گیری بیشتر با اطلاعات باید:
- یک سری مطالعه میدانی و مصاحبه با کاربران واقعی یا بالقوه خود انجام دهید. در بسیاری از موارد، متخصصان UX می توانند با پرسشنامه یا مصاحبه با کاربران مصاحبه کنند.
- شرکت کنندگان را براساس طبقات مورد استفاده تقسیم بندی کنید. به عنوان مثال اگر محصول شما دارای هردو رده پایه و پیشرفته است، میتوانید کاربران را براساس این رده ها طبقه بندی کنید. از آنجا که هر رده مجموعه ای متفاوت از ویژگی ها را ارائه می دهد، تجربیات دو گروه متفاوت خواهد بود و نیاز به دو شخصیت مجزا را ایجاد می کند.
همچنین بسیار مهم است که درک کنیم پرسوناها یک طراحی مصنوعی نیستند آن ها زنده هستند. پرسوناها ابتدا با قرار گرفتن کنار تیمی از کاربران همفکر تکامل می یابند. از به روزرسانی اطلاعات مربوط به پرسوناها در این راه نترسید.
سناریوهای اصلی تعامل محصول خود را تعیین کنید
هنگامی که پرسوناهای اصلی را انتخاب کردید، باید بدانید آن ها چگونه با محصول شما تعامل برقرار می کنند. به سناریوها بیشتر به عنوان یک داستان فکر کنید تا اقدامات گام به گام. هر سناریو هدفی دارد که پرسونا می خواهد آن را محقق کند و یک تعامل درون زمینه ای (محیط پرسونا) را توصیف کند. به طور مثال اگر شما در حال کار روی طراحی یک فروشگاه آنلاین لوازم اداری هستید، می توانید سناریو را برای یک خریدار شرکتی تعریف کنیدکه برای جلسه دوشنبه آینده نیاز به پرکردن یادداشت های مهم دارد و به دنبال وبسایتی است که تا تاریخ مورد نظر آن را ارائه دهد. اگر تصاویر را با استفاده از تکنیک های Storyboarding اضافه کنید، داستان شما قدرتمندتر می شود. این طرز فکر به شما کمک می کند تا برنیازهای واقعی کاربر متمرکز شوید.
بعد از اینکه سناریوی تعاملات را مشخص کردید، برای مشخص کردن دقیق تر سناریو ها به جست و جوی منابع بپردازید. با اضافه کردن اطلاعات بیشتر، می توان داستان را واقعی تر کرد.
ساده ترین راه برای جمع آوری داده ها دستیابی به داده های کمی از یک ابزار تجزیه و تحلیل است. داده های کمی تنها بخشی از اطلاعاتی را که باید درباره کاربران خود بدانید به شما می گویند. به شما می گوید که کاربران شما چه کاری انجام می دهند، اما به شما نمی گوید که چرا آن ها این کار را می کنند. شما باید از منابع داده های کمی (اعداد) و کیفی (نظرات) استفاده کنید. مصاحبه هایی با کاربران انجام دهید. افردای را در اطراف خود مشاهده کنید که با یک محصول در حال تعامل هستند (این روش به عنوان سوالات متنی شناخته می شود).
طراحی مسیر کاربر
هدف مطلوب طراحی تجربه کاربری ایجاد جریان کاری است که کاربران را سریعتر به هدف می رساند. برای رسیدن به این هدف، طراح محصول لازم است بداند چه مشکلاتی برسرراه کاربر است. مسیر کاربر یا مشتری ابزار بسایر خوبی برای فهمیدن چگونگی تعامل کاربر با محصول شما است. شما می توانید با مجموعه از وظایف یک نقشه سفر کاربر طراحی کنید که روش مورد استفاده توسط کاربر برای رسیدن به هدف تعیین شده را مجسم می کند. با آنالیز کردن آن شما می توانید متوجه شوید که چه مراحلی از سفر برای کاربر شما مناسب نیست و کار را سخت می کند درنتیجه قادر خواهید بود راه حل های بهینه طراحی برای این مراحل پیدا کنید.
نقشه مسیر و سفر کاربر ابزاری برای اولویت بندی ویژگی ها است. نقشه ها در جلسات با ذی نفعان پروؤه بسیار کارآمد هستند. با نشان دادن سفر کاربر به آن ها و برجسته سازی نقاط ضعف و پرخطر (مناطقی که احتمال بالایی برای از دست دادن مشتری دارند)، می توانید شانس بیشتری برای ذینفعان ایجاد کنید تا به شما چراغ سبز برای یافتن راه حل این مشکلات نشان بدهند.
ساخت کانسپت
بعد از طراحی سفر کاربر، شما باید یک نمای کلی از نحوه تعامل کاربران با محصول خود داشته باشید. وقت آن رسیده است که این بینش ها را به تصمیمات طراحی تبدیل کنیم.(با استفاده از اطلاعات مربوط به شخصیت ها، سفرها یا سناریوها ، برای طراحی صفحه های جداگانه و اولویت بندی محتوا و ویژگی های موجود در آن ها). با این حال، فراموش نکنید که هر تصمیم طراحی (مانند استفاده از الگوهای خاص طراحی) باید متناسب با مخاطب مورد نظر شما سنجیده شود.
محصول با حداقل قابلیت برای اجرا. با توجه به این ایده، تیم ابتدا باید بررسی و تایید کند که در حال حل مشکل برای مخاطبان درست و در بازار مناسب است. تنها پس از انجام این وظیفه، قادر خواهید بود این کانسبت را به محصولی مناسب تبدیل کنید.
پروتوتایپ و تست
چرخه ساخت-اندازه گیری-یادگیری یک تکنیک بسیار موثر در تحقیق و آزمایش کاربر است. زمانی که شما از آن در فرآیند طراحی محصول خود استفاده می کنید، این اطمینان را پیدا می کنید که هیچ زمانی برای ساختن چیزهای اشتباه تلف نمی شود. سادگی چیزی است که این تکینیک را به یک تکینیک عالی تبدیل می کند. رویکرد ایجاد نمونه های اولیه و اعتبارسنجی آن ها با مخاطب بازار هدف را دنبال کنید. این روش ها به شما کمک می کند فرضیات خود را تایید کنید یا آن ها را رد کرده و کنار بگذارید.
در ادامه تعدادی تکنیک ساده پیشنهاد شده است:
قبل از برگزاری جلسات تست قابل استفاده بودن، ابتدا درباره طرح خود صحبت کنید. یک بحث آزاد به ایجاد ارتباط حضوری بین افراد درگیر در طراحی محصول کمک می کند در نهایت به روند بهتر طراحی محصول منجر می شود.
Dogfooding را تمرین کنیدDogfooding . یک تکنیک است که شما محصول خود را قبل از ارسال برای تست کاربر تست می کنید. آزمایش های داخلی به تیم شما کمک می کند تا موارد قابل توجهی در زمینه کاربرد را برطرف کرده و محصول را بیشتر مورد توجه کاربران قرار دهد.
اگر زمان محدودی برای تست قابلیت استفاده داشته باشم چه کنم؟
اگر بودجه محدودی دارید یا زمان شما کم است، هنوز می توان تحقیقات UX را در روند طراحی تعریف کرد. اگر تنها یک نوع تست قابلیت استفاده را می توانید انجام دهید به سراغ آزمایش guerrilla بروید. این نوع آزمایش به شما کمک می کند رایج ترین مشکلاتی را که کاربران هنگام تعامل با نمونه اولیه و یا محصول شما با آن روبرو هستند را متوجه شوید.
نتیجه تبدیل تحقیقات کاربر به تجربه کاربری
هدف نهایی فرایند طراحی شما ایجاد محصولات انسان محور است. دستیابی به این هدف زمانی امکان پذیر است که بدانید کاربران شما چه کسانی هستند، چه چیزی می خواهند و چرا می خواهند از این محصول استفاده کنند. با صرف زمان برای انجام تحقیقات کاربر و در نظر داشتن اهداف کاربر در طول این مراحل، شما شانس بیشتری برای ایجادو طراحی یک سفر کاربر خوب و روان خواهید داشت.