نکات مهم تجربه کاربری در ابتدای کار
الان حدود پنج یا شش سال است که به عنوان توسعهدهنده UX درحال پیشرفت هستم . اگرچه فکر میکنم فقط در یک سال گذشته در UX حرفهای شدم. قبلا بعد از انجام کار احساس میکردم اگرچه کار از نظر تکنیکی خوب بود، ولی اگر با روشهای دیگری انجام میشد بهتر بود. من میتوانستم آن را بهتر طراحی کنم تا استفاده از آن لذتبخشتر و آسانتر شود. بنابراین تصمیم گرفتم جایگاه درستم را در UX بهدست آورم. در وسط کورسم برای یک سال وارد صنعت شدم. با اینکه اطلاعات کمی درباره تجربهکاربری و پروسه کلی آن داشتم ، مشتاقانه آن را دنبال کردم. به همین منظور به استارتاپ EdTech پیوستم که کارشان بهبود کاربردپذیری برنامه برای دانشجویان بود. خوشبختانه من با افراد بزرگی کار کردم بنابراین به من فشار زیادی تحمیل نشد. در طی کورس یکساله، ما طراحی مجدد کاملی برای تعدادی از محصولات انجام دادیم که در طی آن با چالش و فراز و نشیبهای متعددی مواجه شدیم که یک تجربه یادگیری خارقالعاده بود. در اینجا یک سری نکات برای کسی که میخواهد تجربه کاربری را شروع کند، آورده شده است.
۱- فکر خود را آرام کنید
پذیرش اولین راهحل که به ذهنتان میرسد و شروع کار با آن بسیار آسان است ولی قبل از انجام این کار آرام باشید و چند لحظه به موارد زیر فکر کنید.
آیا راهحلهای دیگری هم وجود دارد؟
چرا این مشکل را حل میکنید؟ چرا چیز دیگری نباشد؟
آیا این یک مشکل واقعی است؟
حتما متعجب میشوید اگر به شما بگویم تعداد روزهایی که طراحی و کدنویسی کردید با چند ساعت فکر کمتر میشد.
۲- سرعتتان را کاهش دهید
درواقع، بهترین راه برای انجام این کار نوشتن مشکل، نیازمندیها و راهحلهای ممکن با قلم و کاغذ است. نوشتن این موارد شما را وادار میکند که درباره هر جزئیات کوچکی فکر کنید، این جزئیات ممکن است شامل چیزی باشد که قبلاً آن را در نظر نگرفتهاید .
روش دیگر برای پایین آوردن سرعت تفکر و محتاطانه عمل کردن، یادداشت های پس از آن است.
من اغلب، بهترین کارهای UX خود را با همکارانی انجام می دهم که عاشق یادداشتهای پس از آن بودند. ثبت هر مرحله در یک جریان توسط یک یادداشت پس از آن، مراحل غیرضروری و جریانهای غیرمنطقی را برای ما روشن میکند. ما اغلب بین یک تا دوساعت صرف مستندسازی میکنیم که یا توسط یک شخص انجام میشود یا توسط Miro (که مانند یک تخت سفید آنلاین و واقعی است) زیرا بعضی از تیمهای ما اغلب از راه دور کار میکردند.
همیشه حداقل قبل از کدنویسی، وایرفریمی تهیه کنید. ساده بهنظر میرسد ولی اگر شما از قبل چیزی ایجاد کرده باشید میفهمید خواستهتان چیست سپس بلافاصله سراغ کدنویسی بروید و مشکلات موجود را حل کنید.
بنابراین وایرفریم در توسعه تجربه کاربری ارزش زیادی دارد حتی اگر دقیق نباشد. توصیه من این است که سریع وایرفریمی ترسیم کنید. اغلب میتوانید وایرفریمهای زیبایی مانند یک برنامه واقعی ببینید که خیلی خوب است. با این حال اگر در تلاشید تا برای یک مشکل ایدههای بهتری پیشنهاد دهید، چند طرح بدون در نظر گرفتن جزئیات بکشید تا تیم راحتتر مفهوم را تجسم کند . این به شما کمک میکند با فکر کردن، به راهحل بینهایت بهتری نسبت به ایده اولیهتان برسید. همیشه میتوانید بعد از آن موکاپهایی ایجاد کنید االبته در صورتی که به ارائه UI نیاز دارید.
یکی دیگر از دلایل عالی برای ایجاد وایرفریم، استفاده از عناصری است که ممکن است تکرار یا استفاده مجدد شوند، بنابراین میتوانید تصمیم بگیرید که کدام مؤلفه ها را برای برنامه خود ایجاد کنید. این کار در طولانی مدت، توسعه را بهبود میبخشد و کد را بهینهتر میکند، به خصوص اگر در حال ساخت برنامه با چیزی مانند Angular یا React هستید.
۳- روند را به دیگران آموزش دهید
خوب است به عنوان یک توسعهدهنده UX بدانید که مردم تمایل به تغییر ندارند. تعجبآور نیست که بگویم وقتی میخواهید تغییری ایجاد کنید مردم میگویند چرا؟، حتی اگر آن تغییر شگفتانگیز باشد. ممکن است این تغییرات به نظر شما منطقی باشد زیرا شما در هر مرحله حضور داشتهاید و همه دادهها را دیدهاید که این تصمیمات را گرفتهاید. با این حال، ممکن است دیگران در این شرکت خیلی خوش شانس نباشند. این زمانی است که اختلاف شروع میشود. بنابراین کاری که باید بکنید این است که به تدریج به اطرافیان خود، روند کار و چرایی انجام مراحل خاص و تصمیمات خود را که منجر به یک راهحل نهایی شده است را آموزش دهید .
در این روش همه، یا به شکاف در داده ، روند و منطق خود توجه میکنند یا راهحل را بطور کامل درک کرده و شک ندارند. هر یک از این سناریوهای نهایی به معنای این است که شما به یک راه حل عالی دست پیدا میکنید و اگر یک سناریوی مخوف اتفاق بیفتد: شما در مورد این مشکل بیشتر می آموزید، به علاوه آن دسته از ذینفعان که سعی در متقاعد کردن آنها داشتید حس میکنند بیشتر برای راهحل سرمایه گذاری کردهاند.
مدام بپرسید چرا؟
درک تفاوت بین آنچه مردم میخواهند و آنچه مورد نیاز آنها است ، یک جنبه بسیار مهم کار طراح تجربه کاربری خوب است.
Theodore Levitt – اقتصاددان آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد- زمانی گفت: مردم نمیخواهند یک مته ربع اینچی بخرند ، آنها سوراخ یک ربع اینچ را می خواهند.”
این تا حدودی صحیح است، اما من معتقدم اگر همچنان مدام بگویید چرا؟ به مشکل اساسی میرسید.
مردم: ما مته می خواهیم .چرا؟
مردم: برای ایجاد سوراخ در دیوار.
چرا سوراخی در دیوار می خواهید؟
مردم: برای آویز کردن یک قاب عکس.
چرا می خواهید قاب عکس را آویزان کنید؟
مردم: چون می توانیم عکسهای مورد علاقه خود را با مردم به اشتراک بگذاریم.
بنابراین با پرسیدن چراهای مختلف فهمیدیم که آنها واقعاً تمرینی نمیخواهند، آنها میخواهند عکسهای مورد علاقه خود را با افرادی که میشناسند به اشتراک بگذارند. پس مشکل این نیست که چگونه در دیوار برای آنها سوراخ ایجاد کنیم؟ بلکه سوال این است که چگونه به آنها کمک کنیم تا عکسهای خود را با عزیزانشان به اشتراک بگذارند؟
در کل، سال اول من در زمینه توسعهدهنده UX، یک سال چالش برانگیز بوده است. من بسیاری از فرایندهای جدید را آموختهام و مشتاق هستم که به یادگیری بیشتر ادامه دهم. من داستانها و حکایتهایم را درباره این صنعت اینجا به اشتراک میگذارم.
منبع: uxdesign.cc