این متن حاصل تجربیات Rick Veronese به عنوان یک طراح UI و UX بوده که از UX Academy فارغ التحصیل شده و هم اکنون هم به عنوان طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری در money.co.uk مشعول به کار است.
تغییر از فریلنس به تمام وقت کار آسانی نبود، اما قطعاً کار درستی برای خارج شدن از احساس “گیر افتادن” بود.
همانطور که نزدیک به رسیدن به مرز یک سال در موقعیت فعلی خود هستم، فکر کردم خیلی جالب است که مهمترین درسها و تفاوتهای بین آزادکاری و کار به عنوان طراح UI و UX در یک تیم محصول را به اشتراک بگذارم.
کمی قبلتر
من کار خود را به عنوان یک طراح وب کلی گرا شروع کردم – ترکیبی کلاسیک از فتوشاپ ، فایر ورک ، [ابزار طراحی بصری را اینجا وارد کنید] و مهارت های HTML / CSS. من این کار را برای چند سال با نتایج مناسب انجام دادم
حوالی اکتبر سال گذشته ، احساس کردم که باید همه اینها را تغییر دهم و به سادگی کارهای بیشتری انجام دهم.
کار آزاد من کمی متوقف شده بود. انگیزه ام را از دست می دادم و صادقانه بگویم ، عشقی که به کارم داشتم نیز به نوعی از بین می رفت. من نیاز به انجام کار معنادار تری داشتم و از کیفیت کاری که تولید می کردم راضی نبودم.
من می دانستم که این فقط یک فاز است، اما همچنین می دانستم که باید سریع در مورد آن کاری انجام دهم. من احساس نیاز به تغییر کردم ، بنابراین برخی از اهداف را برای خودم تعیین کردم: احساس راحتی بیشتری داشته باشم و در کار خود بهتر شوم
جلب اعتماد به کار خود در اولویت بود، بنابراین تصمیم گرفتم بخشی از پس انداز کار خود را سرمایه گذاری کنم، برای یک دوره پرورش طراح UI و UX اقدام کنم و نمونه کارهایم را جلا دهم. اگر دوست دارید یک شروع تازه داشته باشید.
من تصمیم گرفتم که برای آکادمی Designlab’s UX ثبت نام کنم ، بنابراین برای جلوگیری از “سر و صدای طراحی” مدتی از برنامه های مستقل خودم مرخصی گرفتم و ۱۰۰٪ از وقت آزاد خود را به آن اختصاص دادم در حالی که مشغول کار نیمه وقت بودم. با کمک یک جامعه عالی و دو مربی شگفت انگیز ، دوره را در کمتر از شش ماه به پایان رساندم.
وجود کامیونیتی از افراد همفکر در اطراف من همه تفاوت را ایجاد کرد. در این دوره افراد با تجربه کمتر از من و دیگران با تعداد بیشتری در این دوره حضور داشتند. برخی حتی از سوابق کاری کاملاً متفاوت بودند.
تجربه کامیونیتی به من کمک کرد تا نظر خود را تأیید کنم: اینکه این چیز مستقل برای من نبود. من نیاز به کار در یک تیم داشتم – نه دیگر انفرادی.
با پایان آکادمی UX، من بسیاری از تکنیک های جدید UX را به کمربند ابزار خود اضافه کرده ام – به ویژه تحقیقات UX – و بسیاری از مهارت هایی را که قبلاً داشتم، اصلاح و بهبود بخشیدم. در عرض چند هفته، مصاحبه هایی را ترتیب می دادم که پیشنهادات جالبی در راه بود.
طولی نکشید که من یک کار طراحی گرفتم میتوانم بگویم که من در ۱۲ ماه گذشته به عنوان یک طراح بیش از هر زمان دیگری رشد کرده ام.
۱- ارتباطات
بخشی که هنگام آزادکاری بیشتر با آن دست و پنجه نرم می کردم داشتن کسی بود که می تواند با او صحبت کند و از کار من بازخورد بخواهد.
من می دانم که در عصر دیجیتال تماس با هر کسی بسیار آسان است ، اما من یک فرد مردم هستم ، و به همین ترتیب، هیچ راهی بهتر برای من وجود ندارد که در واقع با کسی صحبت کنم و واکنش او را نسبت به آنچه من می گویم یا نشان دهم.
ارتباطات خوب بخشی اساسی از مشاغل ما به عنوان طراح است. ، پیوستن به یک تیم محصول به من کمک کرده است تا مهارت های ارتباطی خود را بسیار ارتقا دهم ، و من همچنین مهارت های نرم افزاری بیشتری را اضافه کرده ام. من می دانم که اکنون چگونه می توانم بازخورد بخواهم.
۲- روابط
اگر کمی درون گرا هستید و به صورت آزاد کار می کنید ، راحت می توانید در فضای خود راحت باشید و از برقراری شبکه جلوگیری کنید ، حداقل ارتباط با مشتری خود را حفظ کنید. اگر می خواهید تجارت آزاد خود را به سطح بالاتری برسانید ، شبکه سازی نیز مواردی است که بسیاری از افراد پیشنهاد می کنند. اما برای همه آسان نیست و باعث عصبی شدن افراد می شود.
به لطف شغل جدیدم، افراد جالب توجهی را ملاقات کرده ام و از این بابت ممنونم. بسیاری از آنها ، به طور مستقیم و غیرمستقیم ، در رشد من به عنوان یک طراح UI و UX نقش دارند. ملاقات با مردم و تبادل نظر بسیار مهم است و اگر به طور طبیعی در این زمینه پیش قدم نیستید ، عضویت در یک تیم محصول جایگزینی عالی است.
۳- یادگیری چگونه شکست خوردن
یکی از دلهره آورترین کارها برای یک کمال گرا مثل من این بود که کاری را انجام دهم که فقط “به اندازه کافی خوب” باشد ، یا “کار را به پایان برساند”. من اغلب ساعتهای اضافی کار می کردم تا “عالی” شوم.
اما شما نمی توانید در یک محیط پر سرعت کمال گرا باشید. می توانم به شما بگویم که این مدت طولانی طول کشید تا خودم را با آن سازگار کنم. نمونه سازی و آزمایش همیشه امکان پذیر نیست ، بنابراین گاهی اوقات مجبور می شوید ریسک کنید و اگر مشکلی پیش آمد، به راحتی باید از آن یاد بگیرید.
به تصویر بزرگتر فکر کنید و یاد بگیرید که فقط آن را رها کنید. شما چیزی را آزاد خواهید کرد که ۱۰۰٪ از آن راضی نیستید ، اما لازم نیست از آن احساس وحشت کنید. این بخشی از بازی است.
۴- سرعت
وقتی با تمام وقت کار می کنید کار با سرعت خودتان دیگر چیزی نیست.
به زودی متوجه خواهید شد که باید در انجام هر کاری سریعتر عمل کنید. وظایف بیشتری خواهید داشت و – به من اعتماد کنید – روزها خیلی سریع می گذرند. جغد شب بودن نیز احتمالاً چندان کارساز نخواهد بود ، زیرا شما هنوز هم مجبور هستید صبح ها در محل کار خود حاضر شوید. تا زمانی که نمی خواهید بسوزید ، سه ساعت خوابیدن در شب یک گزینه نیست. شما همیشه وقت نخواهید داشت که روی طرحهای خود تمرکز کنید زیرا در کارگاههای مختلف شرکت خواهید کرد و جلسات تیمی ، جلسات مشتری و حتی تدارکات جلسه را خواهید داشت. در واقع، شما مجبور به سریع شدن هستید ، اما این یک چیز خوب است زیرا همچنین شما را مجبور به پیشرفت می کند.
۵- مقیاس کار
اکثر مردم باید قبض ها را پرداخت کنند و این کار معمولاً شغل آزاد است که حتی اگر انتظار هیجان انگیز یا ارزشمند بودن را نداشته باشند، مشاغل آزاد را انجام می دهند.
کاری که شما به عنوان بخشی از یک تیم شرکت تولید می کنید می تواند مخاطبان بیشتری داشته باشد و احتمالاً توسط هزاران کاربر دیده می شود – اگر شرکت به اندازه کافی بزرگ باشد میلیون ها نفر – که به خودی خود بسیار جالب است.
شانس کار در یک پروژه شگفت انگیز نیز بیشتر است و شما می توانید فرصتی برای ایجاد چیزی ایجاد کنید که باعث ایجاد تغییر مثبت در زندگی مردم شود. برای من این جالبترین چیز از همه است.
نتیجهگیری تجربیات یک طراح UI و UX
اینها تنها تجربیات من به عنوان طراح UI و UX هستند که با شما به اشتراک گذاشتم. امیدوارم این توضیحات برای طراحان فریلنسی که قصد همکاری تمام وقت با شرکتها را دارند مفید باشد.
برای کار جدید رزومه ارسال کنید، با افراد جدید آشنا بشید و ترجبیات جدیدی را کسب کنید. شما در آینده میتوانید با دانش وارتباطات قویتری به دنیای فریلنسی خود بازگردید. پس عجله کنید.
منبع: trydesignlab.com