امروزه تعاملات روزانه ما عمدتاً توسط صفحه نمایش اتفاق می افتد. اگر مخالف هستید، سعی کنید آخرین باری که با همسایه خود صحبت کرده اید را به خاطر بسپارید.
ما بازخورد احساسی زنده را با یک “lol” ساده در انتهای پیام جایگزین کردیم.
اگر به محبوب ترین برنامه ها نگاه کنید، متوجه یک ویژگی مشترک خواهید شد – همه آنها از طریق یک تجربه دیجیتالی با کاربر ارتباط عاطفی برقرار می کنند.
چنین احساسی چیزی فراتر از یک خوش دستی است – این یک عنصر حیاتی است که می تواند یک محصول را به عملکردی فراموش نشدنی ارتقا دهد.
انسان موجودی احساسی است. تصمیمات ما صرفاً مبتنی بر منطق نیست، بلکه عمیقاً تحت تأثیر احساسات ما است.
محصولی که واکنش عاطفی مثبتی را برمی انگیزد و بر پایه همدلی و هوش هیجانی ساخته شده است، احتمال بیشتری دارد که وفاداری کاربر را جلب کند.
اصول طراحی احساسی
دان نورمن سه سطح طراحی را مشخص کرد: احساسی، رفتاری و بازتابی.
درگیری عاطفی را می توان از طریق این لایه ها به روش های مختلف ایجاد کرد:
- طراحی احساسی بر واکنش فوری و غریزی ما به یک محصول تأثیر می گذارد. این در مورد اولین برداشت است: رنگ ها، تصاویر و زیبایی شناسی کلی.
- طراحی رفتاری در مورد قابلیت استفاده و عملکرد است. هنگامی که یک محصول بصری و لذت بخش است، بر احساسات ما تأثیر می گذارد.
- طراحی انعکاسی شامل معنا و ارزشی است که پس از استفاده به یک محصول می دهیم. این داستانی است که به خود و دیگران درباره تجربه خود می گوییم.
استراتژی هایی برای ایجاد یک تعامل عاطفی
داستان سرایی
داستان ها قدرت برقراری ارتباط عاطفی با ما را دارند. طراحی UX میتواند با ایجاد روایتی پیرامون یک محصول، از این امر استفاده کند.
به عنوان مثال، طراحی محصول نایک را در نظر بگیرید که فقط فروش لباس های ورزشی نیست. این در مورد فروش داستانی از آرزو، موفقیت و پشتکار است.
منبع: uxplanet.org