دوره‌ طراحی

تفکر طراحی چیست و چرا اینقدر محبوب است؟

تفکر طراحی

تفکر طراحی خاصیت منحصر به فرد طراحان نیست بلکه همه مبتکران بزرگ ادبیات، هنر، موسیقی، علوم، مهندسی و تجارت آن را انجام داده اند.

بنابراین، چرا آن را طراحی تفکر می نامیم؟ آنچه در مورد تفکر طراحی خاص است این است که فرایندهای کاری طراحان می توانند به ما کمک کنند تا بطور سیستماتیک این روشهای انسان محور را استخراج و آموزش دهیم، یاد بگیریم و از آنها استفاده کنیم تا مشکلات رادر طراحی ها، مشاغل، کشورهای ما، زندگی به روشی خلاقانه و نوآورانه حل کنیم. 

برخی از مارک های برجسته جهان، مانند اپل، گوگل، سامسونگ و جنرال الکتریک، به سرعت رویکرد طراحی تفکر را اتخاذ کرده اند و طراحی تفکر در دانشگاه‌های برجسته جهان از جمله d.school ، استنفورد، هاروارد و MIT تدریس می شود.

اما آیا می دانید طراحی تفکر چیست؟ و چرا اینقدر محبوب است؟ در اینجا، ما بررسی خواهیم کرد و به شما خواهیم گفت که این چیست و چرا بسیار مورد تقاضا است.

تفکر طراحی چیست؟

تفکر طراحی یک فرایند تکرار شونده است که در آن تلاش می کنیم کاربر را درک کنیم ، فرضیات را به چالش بکشیم و برای تعریف راهکارها و راه حل‌های جایگزین که ممکن است با سطح درک اولیه ما فوراً مشخص نشود، مشکلات را دوباره تعریف کنیم.

در عین حال،  تفکر طراحی یک رویکرد مبتنی بر راه‌حل برای حل مشکلات ارائه می دهد. این یک روش تفکر و کار و همچنین مجموعه‌ای از روش‌های عملی است. تفکر طراحی حول یک علاقه عمیق در ایجاد درک درستی از افرادی که قصد داریم محصولات یا خدمات را برای آنها طراحی کنیم، است. این به ما کمک می کند تا همدلی (انتقال فکر) را با کاربر هدف مشاهده و توسعه دهیم.

تفکر طراحی به ما در روند سوالات کمک می کند: زیر سوال بردن مسئله، زیر سوال بردن فرضیات و زیر سوال بردن مفاهیم.

تفکر طراحی در مقابله با مشکلاتی که به درستی تعریف نشده یا ناشناخته اند، با طرح مجدد مسئله به روش‌های انسان محور، با ایجاد ایده‌های بسیاری در جلسات طوفان مغزی و اتخاذ رویکرد عملی در نمونه سازی و آزمایش، بسیار مفید است.

تفکر طراحی همچنین شامل آزمایش مداوم است: طراحی، نمونه‌سازی اولیه، آزمایش، آزمایش مفاهیم و ایده‌ها.

مراحل تفکر طراحی

امروزه انواع مختلفی از فرآیند تفکر طراحی در حال استفاده است و آنها از سه تا هفت مرحله یا حالت دارند. با این حال، همه انواع تفکر طراحی بسیار شبیه هم هستند ومعمولا همان اصولی را در بر می گیرد که اولین بار توسط هربرت سایمون برنده جایزه نوبل در کتاب علوم مصنوعی در سال ۱۹۶۹ توصیف شد.

در اینجا، ما به مدل پنج فازی ارائه شده توسط موسسه طراحی Hasso-Plattner در استنفورد، که همچنین به عنوان d.school شناخته می شود، تمرکز خواهیم کرد.

ما روش d.school را انتخاب کرده ایم زیرا آنها در خط مقدم کاربرد و آموزش تفکر طراحی هستند.

پنج مرحله تفکر طراحی ، طبق d.school ، به شرح زیر است:

• همدردی کنید:  با کاربران خود

• تعریف کنید: نیازهای کاربران، مشکل آنها و بینش شما

• ایده پردازی: با به چالش کشیدن فرضیات و ایجاد ایده‌هایی برای راه حل‌های نوآورانه

• نمونه اولیه:  برای شروع ایجاد راه حل

• تست: راه حل‌ها

توجه به این نکته مهم است که پنج مرحله، مراحل یا حالت‌های همیشه متوالی نیستند. آنها مجبور نیستند از ترتیب خاصی پیروی کنند و اغلب می توانند به صورت موازی اتفاق بیفتند و به صورت تکراری تکرار شوند. با توجه به این، شما نباید این مراحل را به عنوان یک روند سلسله مراتبی یا گام به گام درک کنید. در عوض، شما باید به جای مراحل بعدی، به عنوان یک نمای کلی از حالت‌ها یا فازهایی که به یک پروژه ابتکاری کمک می کنند، نگاه کنید.

برای کمک به شما در درک تفکر طراحی، ما این فرایند را به پنج مرحله یا حالت تقسیم کرده ایم که عبارتند از: ۱. همدردی ، ۲. تعریف ، ۳. ایده  پردازی ، ۴. نمونه اولیه و ۵. آزمون.

آنچه در مورد تفکر طراحی خاص است این است که فرایندهای کاری طراحان می توانند به ما کمک کنند تا این روش های انسان محور را به طور سیستماتیک استخراج، آموزش، یاد بگیریم و به کار بگیریم تا مشکلات را به روشی خلاقانه و نوآورانه حل کنیم . در طراحی ها، در مشاغل، در ملت ها(و در نهایت ، اگر همه چیز واقعاً خوب پیش رود و فراتر از آن) ، در زندگی ما.

با این وجود، یک هنرمند بزرگ مانند آگوست رودین، که این مجسمه معروف را به نام “متفکر” و در اصل “لو پنسور” خلق کرد، به احتمال زیاد از همان فرایندهای ابتکاری در آثار هنری خود استفاده می کرد. به همین ترتیب، همه مبتکران بزرگ ادبیات، هنر، موسیقی، علوم، مهندسی و تجارت آن را تمرین کرده و هنوز هم تمرین می کنند.

برای مطالعه بیشتر می توانید مقاله ما با موضوع تفکر طراحی و ۵ مرحله آن را بخوانید.

تفکر طراحی چیست؟

مشکل با الگوهای فکری ذاتی

گاهی اوقات، ساده‌ترین راه برای درک چیزهای نامشهود، مانند تفکر طراحی، درک آنچه نیست، است. انسان‌ها به طور طبیعی الگوهای تفکر را با الگوبرداری از فعالیت‌های تکراری و معمولاً دانش قابل دستیابی، ایجاد می کنند. اینها در اعمال سریع همانند اقدامات و دانش در موقعیت‌های مشابه یا آشنا به ما کمک می کنند، همچنین این پتانسیل را دارند که از دستیابی سریع و آسان به ما یا ایجاد روش‌های جدید برای دیدن، درک و حل مشکلات جلوگیری کنند.

این الگوهای تفکر غالباً تحت عنوان طرحواره‌هایی شناخته می‌شوند که مجموعه‌ای سازمان یافته از اطلاعات و روابط بین امور، اعمال و افکار هستند که در صورت مواجهه با برخی محرک‌های محیطی در ذهن انسان تحریک و آغاز می شوند. یک طرح منفرد می تواند حاوی مقدار زیادی اطلاعات باشد. به عنوان مثال ، ما یک طرحواره برای سگ ها داریم که شامل چهار پا ، خزدار ، دندان های تیز ، دم ، پنجه ها و تعدادی دیگر از ویژگی های محسوس است.

وقتی محرک‌های محیطی با این طرح منطبق می شوند، حتی وقتی پیوندی ناچیز وجود داشته باشد یا فقط برخی از ویژگی ها وجود داشته باشد، همان الگوی فکری در ذهن ایجاد می شود. از آنجا که این طرح‌ها به طور خودکار تحریک می شوند، این کار می تواند مانع از برداشت مناسب‌تر از وضعیت شود یا مانع از دیدن مسئله ای شود به گونه‌ای که استراتژی جدیدی برای حل مسئله امکان پذیر شود.

حل مسئله ابتکاری با عنوان “تفکر خارج از چارچوب” نیز شناخته می شود.

نمونه ای از حل مسئله: Encummber Vs. ذهن تازه

تفکر خارج از چارچوب می تواند یک راه حل ابتکاری برای یک مسئله دشوار  ارائه دهد.

با این حال، فکر کردن در خارج از چارچوب می تواند یک چالش واقعی باشد زیرا ما به طور طبیعی الگوهایی از تفکر را ایجاد می کنیم که براساس فعالیت‌های تکراری و دانش معمولاً قابل دستیابی است که ما با آن خود را احاطه می کنیم.

چند سال پیش، حادثه ای رخ داد. راننده کامیون قصد عبور از زیر پل کم ارتفاعی را داشت.

تفکر طراحی چیست؟

اما او موفق نشد و کامیون محکم در زیر پل مستقر شد. راننده قادر به ادامه رانندگی و یا حرکت معکوس نبود. داستان از این قرار است که کامیون به دلیل گیر افتادن، مشکلات عظیمی در ترافیک به وجود آورد که منجر به جمع شدن پرسنل اورژانس، مهندسان، آتش نشانان و رانندگان کامیون شد تا راه حل‌های مختلفی را برای بیرون آوردن ماشین محبوس شده طراحی و مذاکره کنند. کارگران اورژانس در حال بحث و جدال درباره برچیدن قطعات کامیون یا تراشیدن در قسمت‌هایی از پل بودند. هر کدام از راه حلی که ارائه شد در سطح تخصص مربوط به خود فرد بود. پسری که از آن کنار می گذشت و شاهد بحث و جدال شدید بود، به کامیون و پل نگاه کرد، سپس به جاده نگاه کرد و بدون تعارف گفت: “چرا باید لاستیک ها را کم نمی کنید؟” کمال تعجب همه متخصصان و کارشناسانی که سعی در برداشتن مشکل داشتند را در برداشت.

هنگامی که راه حل آزمایش شد، کامیون  با آسودگی خاطر قادر به ادامه رانندگیبود، زیرا فقط خسارت ناشی از تلاش اولیه خود برای عبور از زیر پل را متحمل شده بود.

این داستان نمادی از مبارزاتی است که ما اغلب در معرض آنها هستیم، زیرا بارزترین راه حل‌ها به دلیل محدودیت‌های خودخواسته‌ای که در آن کار تحمیل می کنیم و  سخت ترین راه حل هستند.

به چالش کشیدن مفروضات و دانش روزمره برای ما انسان ها اغلب دشوار است، زیرا برای اینکه مجبور نباشیم هر بار همه چیز را از ابتدا یاد بگیریم، به ساخت الگوهای تفکر اعتماد می کنیم.

ما به انجام فرآیندهای روزمره کم و بیش ناخودآگاه – مثلا وقتی صبح بیدار می شویم ، غذا می خوریم ، راه می رویم و می خوانیم – و همچنین وقتی چالش های کار و زندگی خصوصی خود را ارزیابی می کنیم ، تکیه می کنیم.

به طور ویژه ، کارشناسان و متخصصان به الگوهای فکر جامع خود اعتماد می کنند و شروع به زیر سوال بردن دانش خود میتواند بسیار دشوار و چالش برانگیز باشد. 

قدرت قصه گویی

چرا ما این داستان را برای شما تعریف کردیم؟ داستان گویی می تواند به ما کمک کند تا برای فرصت ها، ایده ها و راه حل ها را الهام بگیریم. داستان ها در اطراف افراد واقعی و زندگی آنها شکل گرفته است. داستان ها از این جهت مهم هستند که شرح وقایع خاص هستند و نه عبارات کلی. آنها جزئیات عینی را در اختیار ما قرار می دهند که به ما کمک می کند راه حل‌هایی برای مشکلات خاص تصور کنیم.در حالی که ما در این کار هستیم ، لطفاً این فیلم ۱ دقیقه ای را تماشا کنید تا به شما کمک کند شروع به فهمیدن تفکر طراحی کنید.

 

از تفکر طراحی اغلب به عنوان تفکر “خارج از چارچوب” یاد می شود.

این کودک به ما نشان می دهد که چرا به چالش کشیدن فرضیات ما و یافتن راه های جدید برای حل مشکلات ما مهم است.

تفکر طراحی کنید یا تفکر “خارج از چارچوب”

از تفکر طراحی معمولاً به عنوان تفکر “خارج از چارچوب” یاد می شود، زیرا طراحان سعی در ایجاد روشهای جدیدی برای تفکر دارند که از روش‌های حل مساله غالب یا رایج پیروی نمی کنند. در قلب تفکر طراحی مقصود بهبود محصولات از طریق تجزیه و تحلیل و درک نحوه تعامل کاربران با محصولات و بررسی شرایطی است که در آن فعالیت می کنند، است.

در قلب تفکر طراحی نیز علاقه و توانایی پرسیدن سوالات قابل توجه و فرضیات چالش برانگیز نهفته است. یکی از عناصر تفکر خارج از چارچوب، جعل فرضیات قبلی است. یعنی امکان اثبات معتبر بودن یا نبودن آنها. وقتی شرایط یک مسئله را زیر سوال بردیم و بررسی کردیم، فرایند تولید راه حل به ما کمک می‌کند ایده‌هایی تولید کنیم که منعکس کننده محدودیت‌ها و جنبه‌های اصلی آن مسئله خاص باشد.

 تفکر طراحی ابزاری برای بررسی عمیق‌تر به ما ارائه می دهد. همچنین به ما کمک می‌کند تا تحقیقات درست را انجام دهیم  و محصولات و خدمات خود را نمونه سازی و آزمایش کنیم تا راههای جدید بهبود محصول، خدمات یا طراحی را کشف کنیم.

پیرمرد بزرگ تجربه کاربر، دون نورمن، که اصطلاح “تجربه کاربر” را نیز ابداع کرده است، توضیح می دهد که “تفکر طراحی” چیست و ویژگی های خاص آن در مورد آن چیست:

“… بیشتر من در مورد ماهیت طراحی تأمل می کردم و در برخوردهای اخیرم با مهندسان ، بازرگانان و دیگران که کورکورانه مشکلاتی را که فکر می کردند با آنها روبرو شده اند بدون سوال یا مطالعه بیشتر حل می کنند، منعکس می کنم، من فهمیدم که این افراد می‌توانند از دوز خوبی از تفکر طراحی بهره‌مند شوند.

طراحان تعدادی از تکنیک‌ها را برای جلوگیری از گرفتار شدن توسط یک راه حل بسیار آسان توسعه داده اند. آنها مسئله اصلی را به عنوان یک پیشنهاد در نظر می گیرن، نه به عنوان گزاره نهایی، سپس به طور گسترده در مورد اینکه واقعاً موضوعات اساسی این بیانیه مسئله چیست فکر می‌کنند (به عنوان مثال با استفاده از روش “پنج چرا” برای ریشه یابی علل اصلی). مهمتر از همه‌، تکرار و گسترش فرآیند است.

طراحان در مقابل این وسوسه مقاومت می کنند که فوراً به دنبال حل مشکل بیان شده باشند.

در عوض‌، آنها ابتدا وقت خود را صرف تعیین موضوع اساسی، اصلی (ریشه ای) می کنند که باید به آن پرداخته شود. آنها تا زمانی که مشکل واقعی را مشخص نکنند سعی در جستجوی راه حل ندارند و حتی در آن صورت، به جای حل آن مسئله، در نظر گرفتن طیف گسترده‌ای از راه حل‌های بالقوه متوقف می شوند.

فقط در این صورت است که سرانجام آنها بر اساس پیشنهادشان همگرایی می کنند. این فرآیند “تفکر طراحی” نامیده می شود.

– دون نورمن ، بازاندیشی در مورد تفکر طراحی

راه سوم، تفکر طراحی یک ابزار ضروری است.

فرآیند طراحی اغلب شامل گروه‌های مختلفی از افراد در بخشهای مختلف است. به همین دلیل، توسعه، طبقه بندی و سازماندهی ایده‌ها و راه حل‌های مشکل می‌تواند دشوار باشد. یکی از راه‌های نگه داشتن یک پروژه طراحی در مسیر و سازماندهی ایده های اصلی، استفاده از روش طراحی تفکر است.

تیم براون، مدیر عامل شرکت نوآوری و طراحی مشهور IDEO، در کتاب موفق خود Change by Design نشان می دهد که طراحی تفکر کاملاً مبتنی بر ایجاد درک جامع و همدلانه از مشکلاتی است که مردم با آن روبرو هستند و شامل مفاهیم مبهم یا ذاتی ذهنی است مانند احساسات ، نیازها ، انگیزه ها و محرک های رفتار.  این در تضاد با یک رویکرد صرفاً علمی است ، جایی که در فرآیند درک و آزمایش نیازها و احساسات کاربر فاصله بیشتری وجود دارد – به عنوان مثال ، از طریق تحقیقات کمی.

تیم براون خلاصه می کند که طراحی تفکر یک روش سوم است: طراحی تفکر اساساً یک رویکرد حل مسئله است ، که در زمینه طراحی متبلور است که ترکیبی از یک دیدگاه کاربر محور کل نگر با تحقیقات منطقی و تحلیلی با هدف ایجاد راه حل های نوآورانه است.

 ” تفکر طراحی توانایی هایی که همه ما داریم را طراحی می کند اما این روش های معمول حل مسئله نادیده گرفته می شوند.

این فقط انسان محور نیست. این به خودی خود عمیقا انسانی است.

تفکر طراحی به توانایی ما در شهودی بودن، شناخت الگوها، ساخت ایده هایی با معنای احساسی و همچنین عملکردی، برای بیان خود در رسانه هایی غیر از کلمات یا نمادها متکی است.. هیچ کس نمی خواهد بر اساس احساس ، شهود و الهام شغلی را اداره کند ، اما وابستگی بیش از حد به منطقی و تحلیلی می تواند به همان اندازه خطرناک باشد.

 رویکرد یکپارچه در هسته اصلی فرآیند طراحی یک “روش سوم” را نشان می دهد. “

– تیم براون ، تغییر بر اساس طراحی اولیه


علم و عقلانیت در تفکر طراحی

برخی از فعالیت‌های علمی شامل تجزیه و تحلیل نحوه تعامل کاربران با محصولات و بررسی شرایطی است که آنها در آن فعالیت می کنند: تحقیق در مورد نیازهای کاربر، متحد شدن تجربه پروژه های قبلی، در نظر گرفتن شرایط کنونی و آینده خاص محصول، آزمایش پارامترهای مشکل و آزمایش کاربرد عملی راه حل‌های جایگزین مسئله.

برخلاف یک رویکرد صرفاً علمی، که در آن اکثر خصوصیات، ویژگی ها و غیره شناخته شده است. این مسئله به منظور دستیابی به یک راه حل مسئله آزمایش شده است، تحقیقات تفکر طراحی شامل عناصر مبهم مسئله برای آشکار کردن پارامترهای ناشناخته قبلی و کشف استراتژی های جایگزین است. پس از دستیابی به تعدادی از راه حل‌های احتمالی مسئله، عقلانیت بر روند انتخاب استوار است.

طراحان تشویق می شوند که این راه‌حل‌های مسئله را تجزیه و تحلیل و جعل کنند تا بتوانند برای هر مشکل یا مانعی که در هر مرحله از مراحل طراحی مشخص شده است، به بهترین گزینه موجود برسند. با در نظر داشتن این موضوع، شاید درست‌تر باشد که بگوییم تفکر طراحی به معنای فکر کردن در خارج از چارچوب نیست، بلکه به لبه آن، گوشه آن، فلپ آن و زیر بارکد آن است ، همانطور که کلینت رانگ گفته است.

Clint Runge بنیانگذار و مدیر عامل Archrival ، یک آژانس بازاریابی متمایز برای جوانان، و استاد کمکی در دانشگاه نبراسکا-لینکلن است.

تولید ایده‌ها و راه حل های خلاقانه بوسیله درک کلی انسان‌ها

با طراحی بنیادی مستحکم در علم و عقلانیت، تفکر طراحی به دنبال ایجاد درک جامع و همدلانه از مشکلاتی است که مردم با آن روبرو هستند.

تفکر طراحی سعی در همدلی با انسان دارد. که شامل مفاهیم مبهم یا ذاتی ذهنی مانند احساسات، نیازها، انگیزه ها و محرک های رفتار است.

ماهیت تولید ایده ها و راه حل ها در تفکر طراحی بدان معنی است که این رویکرد معمولاً نسبت به زمینه فعالیت کاربران و مشکلات و موانعی که ممکن است هنگام تعامل با یک محصول با آن روبرو شوند حساس تر و به آنها علاقه مند است.

عنصر خلاق تفکر طراحی در روش‌های مورد استفاده برای تولید راه حل‌های مسئله و بینش در مورد عملکردها، اقدامات و افکار کاربران واقعی یافت می شود.

تفکر طراحی یک فرایند تکراری و غیرخطی است

 

تفکر طراحی یک فرایند تکراری و غیرخطی است. این بدان معنی است که تیم طراحی به طور مداوم از نتایج خود برای بررسی ، سوالات و بهبود فرضیات ، درک و نتایج اولیه خود استفاده می کند.

نتایج حاصل از مرحله نهایی فرآیند کار اولیه ، درک ما از مسئله را آگاه می کند ، به ما کمک می کند تا پارامترهای مشکل را تعیین کنیم ، به ما امکان می دهد تا مسئله را دوباره تعریف کنیم و ، شاید مهمتر از همه ، بینش جدیدی به ما ارائه دهد تا بتوانیم هر گزینه دیگری را ببینیم راه حل هایی که ممکن است با سطح درک قبلی ما در دسترس نباشد.

تفکر طراحی برای همه است

تیم براون همچنین تأکید می کند که تکنیک های طراحی تفکر و استراتژی های طراحی در هر سطح از یک کسب و کار تعلق دارند.

تفکر طراحی نه تنها برای طراحان بلکه برای کارمندان خلاق ، فریلنسرها و رهبرانی است که می خواهند تفکر طراحی را در هر سطح از یک سازمان ، محصول یا خدمات تزریق کنند تا گزینه های جدیدی را برای تجارت و جامعه ایجاد کنند.

تفکر طراحی با مهارتهایی آغاز می شود که طراحان دهه های متمادی در تلاش برای مطابقت با نیازهای انسانی با منابع فنی موجود در محدودیت های عملی کسب و کار ، آموخته اند.

با تلفیق آنچه از نظر انسانی مطلوب است با آنچه از نظر فنی امکان پذیر است و از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است ، طراحان توانسته اند محصولی را تولید کنند که امروز از آن لذت می بریم.

تفکر طراحی گام بعدی را بر میدارد ، که قرار دادن این ابزارها به دست افرادی است که شاید هرگز خود را طراح تصور نکرده اند و آنها را در طیف وسیعی از مشکلات به کار می گیرند. “

– تیم براون ، تغییر بر اساس طراحی ، مقدمهتفکر طراحی چیست؟

تفکر طراحی اساساً یک رویکرد حل مسئله است ، که در زمینه طراحی متبلور است ، که ترکیبی از دیدگاه کاربر محور با تحقیقات منطقی و تحلیلی با هدف ایجاد راه حل های نوآورانه است.

نگاهی به آینده

تفکر طراحی اساساً یک رویکرد حل مسئله خاص برای طراحی است که شامل ارزیابی جنبه های شناخته شده یک مسئله و شناسایی عوامل مبهم یا پیرامونی موثر در شرایط یک مسئله است. این در تضاد با رویکرد علمی تر است که در آن جنبه های مشخص و شناخته شده برای رسیدن به یک راه حل آزمایش می شود. تفکر طراحی یک فرایند تکرار شونده است که در آن دانش دائماً مورد سوال قرار می گیرد و به دست می آید بنابراین می تواند به ما کمک کند تا در تلاش برای شناسایی استراتژی ها و راه حل های جایگزین که ممکن است فوراً با سطح درک اولیه ما آشکار نشود ، یک مشکل را دوباره تعریف کنیم.

از طراحی تفکر غالباً “خارج از چارچوب تفکر” نام برده می شود ، زیرا طراحان سعی دارند طراحی های جدیدی را انجام دهند که از روش های حل مساله مسلط یا متداول پیروی نکنند – درست مانند هنرمندان.

در قلب تفکر طراحی هدف بهبود محصولات از طریق تجزیه و تحلیل نحوه تعامل کاربران با آنها و بررسی شرایط فعالیت آنها است. تفکر طراحی به ما ابزاری برای کاوش عمیق تر برای کشف راه های بهبود تجارب کاربر می دهد.

برچسب” Design Thinking “افسانه نیست.

این توصیفی است از کاربرد فرآیند طراحی کاملاً آزموده شده برای چالش ها و فرصت های جدید ، که توسط افراد از هر دو زمینه طراحی و غیر طراحی استفاده می شود.

من از به رسمیت شناختن این اصطلاح استقبال می کنم و امیدوارم که استفاده از آن به گسترش و درک جهانی تری ادامه یابد ، به طوری که در نهایت هر رهبر می داند که چگونه از طراحی و طراحی تفکر برای نوآوری و نتایج بهتر استفاده کند. “

– Bill Moggridge, co-founder of IDEO, in Design Thinking: Dear Don

 

منبع: interaction-design.org

آکادمی آژانس طراحی دایره

آموزش طراحی در آژانس طراحی دایره شامل بوت‌کمپ طراحی ۰ تا ۱۰۰، طراحی تجربه کاربری، طراحی تعاملی، طراحی دیزاین سیستم، رنگ و تایپوگرافی و…

به اشتراک‌گذاری در

لوگو سایت

آژانس طراحی دایره

Search