چگونه قدرت درک پویا می تواند شما را در انجام مصاحبه های کاربر بهتر کند.
در طول ۱۵ سال گذشته، من هزار پرتره از همه اقشار مختلف مردم گرفته ام. برخی افراد مشهور و مدل بودند، بیشتر آنها حرفه ای، مدیرعامل، استادان ، وکلا، بازرگانان، نویسندگان بودند. موضوع اصلی این بود که همه آنها افرادی بودند که علاقه ای به عکس برداری از آنها ندارند و راحت نیستند.
اوایل فهمیدم که کار من حضور در صحنه، عکس گرفتن و رفتن نیست ، بلکه مشخص کردن روند کار خود و به اشتراک گذاشتن و همکاری با آنها است. من می خواهم آنها نه تنها از نظر عاطفی با من و آنچه که ما با هم ساخته ایم ارتباط برقرار کنند، بلکه درک عمیق تری از داستان سرایی تصویری و اینکه چگونه یک تصویرآنچه شما می خواهید بگویید را پشتیبانی می کند را تجربه کنند.
این تصمیم گیری مشارکتی نامیده می شود و من در مقاله قبلی خود با احترام به دموکراسی در طراحی نوشتم. گفتم:
اگر مهارت های همکاری خوب را تمرین نکنید، هرگز دانش موجود در اعماق یک گروه را به طور سازنده و کامل استخراج نمی کنید. مقصود، استخراج بینش ها و گردآوری یافته های مهم شما است ، اما برای رسیدن به آنجا باید یک سفر ایمن، رایگان ، فراگیر و متعادل ایجاد کنید تا همه اعضا به طور کامل در آن شرکت کنند.
برای حل مشکلی برای هر گروه از افراد، باید خود را با محیط آنها آشنا کنیم و نوع نگاه آنها به جهان را درک کنیم. هنر متعادل کردن قدرت در هر رابطه ای کلید ایجاد یک سفر ایمن آزاد ، فراگیر و متعادل است که همه اعضا به طور کامل در آن شرکت کنند. در این مقاله، من قصد دارم برخی از روش هایی را که برای آگاهی از این پویایی های قدرت ، نحوه احترام به مسئولیت این قدرت ، نحوه تقسیم آن و نحوه ی اجرای آنها هنگام انجام مصاحبه برای دستیابی به اهداف ، نیازها ، انگیزه ها ، ناامیدی ها و تأثیرات کاربر ، به کار می برم را با شما به اشتراک بگذارم.
آماده سازی خطوط موازی احساسی
این گفتنی نیست، اما شما باید واقعاً درک کنید که چرا سوالات خاصی می پرسید. این به این معنی است که در یک صفحه خاص سوالات کاوشی را شماره گذاری کنید تا چیزی را فراموش نکنید. من دوست دارم داستان یا احساسی را پیدا کنم که با موضوعی که مصاحبه می کنیم موازی باشد و تا آنجا که بتوانم در آن دنیا خواهم ماند. برای اینکه بتوانید این کار را با موفقیت انجام دهید ، باید بیش از مقدار کافی تحقیقات جانبی انجام دهید. در اینجا هدف، عضلانی کردن حافظه است ورزیدن آن قسمت از مغز باعث می شود شما اصیل ، جذاب و بصیر باشید.
نکته حرفه ای: من شخصاً ، دوست دارم یک دفتر یادداشت عالی (به ویژه برای مصاحبه های از راه دور) و همچنین ضبط مصاحبه داشته باشم. من رشد کرده ام که یک Google Doc مشترک با نقاط مهم (bullet points) روی صفحه داشته باشم. یادداشت بردار می تواند در طول مسیر برای من پیام بنویسد. این پشتیبانی به من اعتماد به نفس می دهد تا بدون نگرانی در مورد از دست دادن جزئیات ، آزادانه موارد مختلف را جستجو کنم.
دوره جذاب خود را پیدا کنید
آغاز مصاحبه بسیار مهم است. این جا، به تجربه من جایی است که، می توانید میزان راحت بودن شرکت کننده را تعیین کنید. خواندن اسکریپت ها می تواند دردناک باشد زیرا همه معمولاً با همان معرفی دیگ بخار شروع می کنند که استاندارد صنعت است.
این به طور کلی مانند این عمل می کند:
سلام، ___________. نام من _____________ است و این ___________ است. با تشکر از شما برای اختصاص دادن این مصاحبه.
ما از افرادی مثل خود شما که تجربه (xyz) دارند می خواهیم. این جلسه می تواند از ۴۵ دقیقه تا یک ساعت طول بکشد.
اولین چیزی که می خواهم بلافاصله روشن کنم این است که ما از شما می خواهیم در پاسخ های خود صادق باشید. هیچ پاسخ غلطی وجود ندارد ما می خواهیم هرچه بیشتر در مورد ___________ بیاموزیم.
لطفا در صورت داشتن هر گونه سوال دریغ نکنید. اگر بتوانم بلافاصله یا بعد از مصاحبه به آنها پاسخ خواهم داد. و اگر در هر نقطه ای نیاز به استراحت دارید ، فقط به من اطلاع دهید.
اولاً ، آیا ما اجازه ضبط صدا و یا فیلم جلسه را داریم؟
هدف از ضبط این است که من و تیم من بتوانیم برای بازخورد بعدها به این جلسه مراجعه کنیم. فقط ما کسانی خواهیم بود که به این گوش می دهیم. آیا با این موضوع مشکلی ندارید؟
آیا تاکنون سوالی دارید؟
تا اینجا به قدر کافی بی گناه به نظر می رسد، زیرا هدف مصاحبه و آنچه را که می توان به دست آورد ، بیان می کند. حریم خصوصی و رضایت را ایجاد می کند. این شرکت کننده را از انتظارات و مدت زمانی که اختصاص داده خواهد شد مطمئن میکند. همه آنها به صورت مختصر بیان شده است.
بخشی که من متوجه شده ام افرادی را که مصاحبه را انجام می دهند متوقف می کنند این است:
“اولین چیزی که می خواهم بلافاصله روشن کنم این است که ما از شما می خواهیم با پاسخ های خود صادق باشید. هیچ پاسخ غلطی وجود ندارد”
من شنیده ام که این به طرق مختلف خوانده شده. می تواند تهاجمی ، شرم آور و نامطمئن باشد همچنین جایی است که بیشترین میزان عذرخواهی و شوخی توسط مصاحبه کننده انجام می شود. من معتقدم این دو دلیل دارد؛
- آنها آن را ننوشتند ، بنابراین در صدای آنها نیست و اکثر مردم اینگونه صحبت نمی کنند.
- آنها آغاز / شروع مصاحبه با شرکت کننده را اعلام می کنند.
یکی از تکنیک های من این است که هرگز شروع مصاحبه را رسما اعلام نمی کنم. به محض این که ما در حال برقراری ارتباط قرار بگیریم ، مهم نیست که چقدر معمولی باشد ، این شروع مصاحبه است. من نیازی به توقف و گفتن، “حالا ما مصاحبه را شروع می کنیم.” ندارم. این کار احساس اجباری بودن می دهد و همه را از لحظه خارج می کند.
من یک سرگرم کننده ی پرورش دهنده هستم. از این جهت از دیدار با آنها واقعاً هیجان زده هستم.
مثلا فکر کنید وقتی میهمانان برای مهمانی شام به خانه شما می آیند. (به یاد می آورید چه زمان هایی بوده اند؟)
شما درب منزل به آنها سلام می کنید ، کت هایشان را می گیرید ، گزینه های نوشیدنی و میان وعده ی زیادی به آنها پیشنهاد می کنید. شما همه را به کنار جمعیت سوق می دهید ، جایی که آنها از یکدیگر صمیمانه استقبال می کنند ، زیرا آنها آماده می شوند تا همان نبض را برای شب حفظ کنند. این اصطلاحات علی است ، اما عبارات زبان بدن ، لبخند زدن ، تماس چشمی ، ادب همه چیز را آماده می کند. شما همه با هم شام می خورید.
شما به طور طبیعی در یک نقطه محوری قرار خواهید گرفت تا درگیر موضوعات متن مشخص شده در بالا شوید. شما برخی از کلمات یا موضوعات را به صورت عمدی تنظیم می کنید که اجازه می دهد اتفاقاتی بیفتد ، و می توانید به آرامی آنها را در جهت متن و مسیر خود هدایت کنید بدون اینکه شبیه ربات شوید.
من می دانم که این یک مهارت ظریف است و اکثر افراد توانایی نمایش خود معمولیشان را در این نوع شرایط ندارند. اگرچه اگر بفهمید که شما در این آزمایش کنترل دارید ، می توانید اعتماد به نفس خود را نشان دهید تا به شرکت کننده خود قدرت و اعتماد دهید و فرصتی بهتر برای به دست آوردن بینش مفید را فراهم کنید.
“راز واقعی زندگی است که کاملاً با آنچه در اینجا و اکنون انجام می دهید درگیر شوید. و به جای اینکه آن را کار بنامید ، درک کنید که این یک بازی است. ” – آلن واتس
یک ارتباط واقعی برقرار کنید
هدف این است که به عنوان یک تجربه انسانی وارد این کار شوید. شما می خواهید جذب محیط شوید و آن را تحلیل کنید، تا لحظه ای از زمان را بسازید که معتبر باشد و بازسازی آن با شخص دیگری دشوار است.
باز هم دستیابی به این مسئله هنگام خواندن از یک متن به سختی دشوار است. ما دقیقاً وارد سوالات جمعیت شناختی / سبک زندگی / پیش زمینه می شویم و آنها کاملاً بالینی به نظر می رسند. بعضی از افراد با پاسخ مستقیم راحت نیستند.
سن شما چقدر است؟
تضاد این است که چنین سوالی می تواند خیلی گسترده و تا حدودی وجودی باشد.
در مورد خودتان به من بگویید؟
به منظور ایجاد یک اتصال واقعی ، همه راحت هستند و هرچه می خواهند می گویند. هدف نباید نتیجه نهایی استخراج اطلاعات باشد ، بلکه باید در مورد سفر رسیدن به آن باشد. اگر محیط مناسب باشد ، این اطلاعات به طور طبیعی خود را نشان می دهد ، و این مسئولیت شماست که سعی کنید شرایط درست را ایجاد کنید. این جایی است که شما از عدم شروع مصاحبه استفاده می کنید و از کنجکاوی عمومی خود برای پیشبرد مکالمه استفاده می کنید.
کنجکاوی عمومی؟
“Mihaly Csikszentmihalyi” روانشناسی است که درباره مفهوم “کاملاً درگیر شدن در یک فعالیت به خاطر خود آن فعالیت” ، مطالب زیادی نوشت. به آن شخصیت “دارای عزم پنهانی” (autotelic) می گویند. شخصیت اتوتلیک شخصیتی است که شخص در آن اعمال را انجام می دهد زیرا پاداش ذاتی دارد ، نه برای رسیدن به اهداف بیرونی. Csikszentmihalyi شخصیت اتوتلیک را به عنوان خصلتی توصیف می کند که این افراد می توانند از موقعیت هایی که بیشتر افراد دیگر به نظر آنها بد می آید لذت ببرند.
یک فرد اتوتلیک به وسایل مادی و سرگرمی ، راحتی ، قدرت یا شهرت کمی احتیاج دارد زیرا کارهای زیادی که انجام می دهد از قبل پاداش داشته است. از آنجا که چنین افرادی در کار ، در زندگی خانوادگی ، هنگام تعامل با مردم ، هنگام غذا خوردن ، حتی در تنهایی و بدون هیچ کاری ، جریان را تجربه می کنند ، کمتر به پاداش های بیرونی وابسته می شوند. این افراد به دیگران برای ادامه زندگی روزمره انگیزه می دهند. آنها مستقل و مستقل ترند ، زیرا نمی توانند به راحتی با تهدیدها یا پاداش های بیرونی تغییر کنند. در عین حال، آنها بیشتر درگیر همه چیزهای اطراف خود هستند زیرا کاملاً در جریان زندگی غوطه ور هستند.
اگر این شبیه شما نیست ، توصیه می کنم:
به آخرین باری که کسی را که نمی شناختید به شما حس راحتی داد را به یاد آورید. قبل از آن چه احساسی داشتید؟ بعد از آن چطور؟ چه گفته شد که این اتفاق رخ داد؟
حالا به زمانی فکر کنید که کسی شما را ناراحت کرده است. قبلا چه احساسی داشتید؟ بعد از آن چطور؟ چه گفته شد که این اتفاق رخ داد؟
آن را در یک یادداشت پد یا نرم افزار یادداشت بنویسید و در نهایت ، یک راهنمای آزاد برای نحوه تعامل روزمره با مردم خواهید داشت.
یک نبض پیدا کنید
شاید من باید یک جریان یا “رسیدن به منطقه” را بگویم. هرچه که باشد ، یک تمرکز ثابت است که معمولاً فقط برای مدت کوتاهی به صورت موج در می آید. شما به استعاره جهان اطراف خود را با حرکت آهسته می بینید. زمان ساکن است ، پرسش و پاسخ مثل یک جریان روان است. شما فقط باید وقتی شانس در زد راه خود را پیدا کنید. این جا است که جادو اتفاق می افتد ، اما به همان سرعتی که نشان داده می شود ، از بین می رود. نمی توانید دوباره آن را پس بگیرید. کاهش بازده واقعی است … (این ممکن است انتزاعی یا باطنی به نظر برسد ، اما با من باشید)
در مورد عکاسی ، هر بار که به جلسه پرتره جدیدی می رفتم ، می دانستم نقطه ای وجود دارد که تشخیص می دهم عکس مورد نظرم را گرفته ام. من آن را در حالی که اتفاق می افتاد احساس می کردم. سرانجام ، هر کاری که من قبل و بعد از آن جریان انجام می دادم ، مقدمات و پایان بندی بود. من شروع به عادت بدی کردم که انتظار داشتم تا حتما این اتفاق بیفتد.
در ابتدا ، سعی می کردم حتما این کار را بکنم ، اما این فقط احتمال را دورتر کرد. من در یک مرحله دوره ای از حالات منفی را پشت سر گذاشتم ، جایی که توانایی هایم را زیر سال بردم ، سطح اضطرابم را به حدی رساندم که نمی توانستم قضاوت کنم که کاری که می کردم خوب است یا نه. من همچنین وظایف اساسی و مشاغل را به عنوان موضوعات بسیار بزرگ در نظر می گرفتم ، که باعث می شد من کاری را ببینم که به سختی بالاتر ازسطح عملکرد من است. من سرانجام از این حال خارج شدم و دوباره به جریان خود برگشتم.
” Mihaly Csikszentmihalyi ” همچنین در مورد چالش های جریان نیز مطالب زیادی نوشت.
این مانند هر چیز دیگری ، حفظ شناخت است و چیزی است که من روزانه تمرین می کنم. اعم از پخت و پز ، تمیز کردن کمدم ، یا نوشتن ، نمونه برداری ، تنظیم آهنگی از موسیقی، تعیین اهداف، غوطه ور شدن در فعالیت، یادگیری لذت بردن از یک تجربه فوری. تمرینات آنها حافظه عضلانی (muscle memory ) لازم را ایجاد می کند تا شانس بیشتری برای اجرا در حالت جریان داشته باشیم.
در نتیجه جهت ارتباط با کاربران
اگر ما بتوانیم روی ایجاد احساس شنیده شدن، درک و ایجاد ارتباط عاطفی پایدار در افراد تمرکز کنیم، اهداف اصلی ما برای به دست آوردن صادقانه ترین و دقیق ترین اطلاعات در مورد رفتارها و نگرش های کاربر از یک مکان واقعی و طبیعی حاصل خواهد شد. معتبر بودن و دانستن احساسات واقعی و نیازهای آنها، تصمیمات طراحی را که در نهایت می توانند ارتباط عاطفی پایدار با کاربران ما ایجاد کنند ، بهتر نشان می دهد.
منبع: medium.com